خبرگزاری حوزه | اندیشه تأسیس حوزه علمیه قم ریشه در روایات امامان معصوم به ویژه امام صادق (علیه السلام) داشت و در طول قرنها، این نویدِ امامان بزرگوار شیعه بود که همواره زبان به زبان نقل میشد و در ذهن شیعیان جای میگرفت تا اینکه در فروردین ۱۳۰۱ شمسی در جلسه ای که علمای قم و آیت اللّه حائری یزدی در آن شرکت داشتند، گفتگو پیرامون تأسیس این حوزه شکلی جدی به خود گرفت. پس از تفأل به قرآن، سرانجام با حمایت علما، کسبه و مردم، حوزه علمیه قم به دست توانای مرجع بزرگوار تقلید، حضرت آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سوم فروردین ۱۳۰۱ ش (۱۳۴۱ ق) تأسیس شد.
شکوه و عظمت حوزه علمیه قم از آغاز تا به امروز، هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه های مختلف نمود داشته است و پرتو آثار وجودش، افق های جدیدی از دورترین نقاط این عالم را در نوردیده است. این حوزه باشکوه، گذشته از این که بزرگترین دانشگاه علوم اسلامی است، در رشتههای فقه، اصول، حقوق، عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسیر، کلام و... پاسخگوی نیازهای اجتماعی، فرهنگی و فکری جامعه نیز بوده و هست.
حوزه علمیه قم در طول عمر با برکت خود، صدها عالم، فقیه، مفسّر، اصولی و محقق و مؤلف را در خود پرورش داده و همچون چشم های روحانی، تشنگان علم و حقیقت را سیراب میسازد.
* برشی از خاطرات آیتالله استادی - پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تأسیس حوزه علمیه قم در سوم فروردین ماه ۱۳۰۱ شمسی، یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران بود که شخصیت کمنظیری همچون آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائرییزدی به ساماندهی تشکیلات روحانیت پرداخت و بنیانگذار شیوه نوینی در اداره حوزههای علمیه شد.
آیتالله شیخ رضا استادی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره تاسیس حوزه علمیه قم میگوید:
پیش از ورود و حضور آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم در این شهر حوزهای نبود که محوریت داشته باشد. بلی چند نفر از علمای سرشناس مانند مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم قمی ، میرزا محمد ارباب پدر همین آقایان اشراقیها، مرحوم آقا سید صادق روحانی، آقا میرزا جواد آقا تبریزی و آقا میرزا صادق تبریزی و ... در قم حضور داشتند، ولی شهر قم حوزهای که بتوانند فضلای شهرستانها را به خود جلب کند نداشت. یعنی در آن دوره تهران حوزه مستقل، پررونق و قویتر از قم داشت؛ همینطور حوزههای اصفهان، مشهد، تبریز قوی و پرنشاط بودند.
بنده نشیندم که در این دوره کسی از این شهرها برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرده باشد. بلی گاهی برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) میآمدند، چند روزی میماندند، بعد به شهر و دیار خود باز میگشتند.
محوریت حوزه قم با حضور و استقرار مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری آغاز شده است؛ به همین خاطر ایشان به عنوان موسس حوزه علمیه قم مطرح میباشد و به حق هم چنین است. ایشان کسی بود که محضر شخصیتهای بزرگی مانند سید محمد فشارکی و آخوند خراسانی را درک کرده بود.
از سوی دیگر معروف بود که میرزای شیرازی دوم، یعنی میرزا محمد تقی شیرازی نیز مقلدان خود را در احتیاطها به ایشان ارجاع میداد. یک همچون شخصیتی وقتی از نجف به اراک میآید، حوزه این شهر را هم تحرک میبخشد.
آوازه حضور حاج شیخ در این شهر سرتاسر ایران را فرا میگیرد و از اطراف و اکناف فضلا برای درک محضر علمی ایشان روانه اراک میشوند. همین مرحوم آقای اراکی از محضر حاج شیخ بهرهمند میشود. حتی چند نفر از آقایان قم به آنجا میروند و از محضرش استفاده میکنند.
چنین شخصیتی با این همه سابقه درخشان علمی وقتی وارد شهر قم شد طبیعی بود که افراد و اشخاص از شهرهای مختلف به سوی قم گسیل شوند و مانند پروانه، شمع وجود حاج شیخ را احاطه کنند. آنها در حوزه درسی حاج شیخ تربیت یافتند. بعد هر کدام به شهر و دیار خود بازگشتند، حوزههای متعدد تشکیل دادند و خودشان در آن مناطق بساط تعلیم و تربیت گسترانیدند و امور مذهبی و حتی سیاسی مردم را نیز بر عهده گرفتند. نمونه بارزش همین آقای اراکی بود که بیش از بیست سال از ایشان استفاده کرده بود. شاگرد شاخص دیگرشان حضرت امام بود که حدود ده سال در درس فقه و اصول در محضر حاج شیخ بوده است.
اصلا به یک معنا میتوان گفت که حضرت امام در فقه و اصول به غیر از حاج شیخ استاد دیگری مانند او نداشته است. بنابراین نقش حاج شیخ در احیای حوزههای علمی سرتاسر ایران و کادرسازی در تشکیلات روحانیت را نباید دست کم گرفت و مورد فراموشی و کملطفی قرار داد. به حق ایشان در این عرصه بنیانگذار و مؤسس به شمار میآید.
درایت مؤسس حوزه قم در مقابله با رضاخان میرپنج
دوران مرجعیت حاج شیخ مصادف با سلطنت رضا پهلوی بود. ایشان با مدیریت و درایتی که به کار گرفت توانست این مقطع زمانی پر آشوب و خفقان را به نحو احسن و با عزت و اقتدار نسبی پشت سر گذارد. و با توجه به شرایط زمانی و مکانی آن روز از حریم دین، حوزه، روحانیت و مردم حراست کند.
در آن زمان تشکیلات حوزه و روحانیت تازه شکل و جان گرفته بود. و به طور کلی حوزه و روحانیت چندان از انسجام و استحکام لازم در برابر رضاخان برخوردار نبود. ثانیا، رضاخان قلدری بود که از هیچ عقل و منطقی پیروی نمیکرد و با کوچکترین بهانه و مخالفتی به سرکوب و قتل تمسک میجست. نمونه بارز آن قتلعام مردم مشهد در صحن مسجد گوهرشاد و یا مضروب ساختن فقیه بزرگ و سرشناس حوزه مرحوم آقا شیخ محمدتقی بافقی در حرم حضرت معصومه(س) بود که به جرم امر به معروف و نهی از منکر انجام گرفت. حتی احتمال تکرار قتلعام مسجد گوهرشاد در قم در صحن حرم حضرت معصومه(س) و به توپ بستن حرم میرفت که در اثر خویشتنداری و درایت و صبر و تحمل حاج شیخ همه این خطرات برطرف شد.
بنابراین گاهی من میبینم در مورد این مقطع از تاریخ قضاوتهای غیرمنصفانه میشود. ما نباید زمان رضاخان را به زمان خودمان که بحمدالله همه طلسمها و طاغوتها شکسته شده تشبیه کرده آن وقت دست به قضاوتهای نادرست بزنیم و تجزیه و تحلیلهای غیرمنصفانه کنیم. هر چیز را باید در اوضاع و شرایط خودش در نظر گرفت، سنجید و بعد نتیجهگیری کرد.
وضعیت حوزه علمیه قم بعد از رحلت آیتالله حائری
پس از رحلت حاج شیخ، حوزه علمیه قم زیر نظر سه مرجع بزرگ آیتالله سید محمدتقی خوانساری، آیتالله سید صدرالدین صدر و آیتالله سید محمد حجت کوهکمری اداره میشد.
در این دوره، با اینکه تمرکز رهبری وجود نداشت ولی من حیثالمجموع آقایان ثلاث حوزه را خوب مدیریت و هدایت کردند. در این ایام مسائل گوناگونی از جمله آغاز نهضت فدائیان اسلام رخ داد که آیتالله خوانساری و آیتالله صدر از آنها حمایت میکردند و شهید نواب صفوی به منزل آنها رفت و آمد داشت.